معنی ضرب المثل | دانستن معنی ضرب المثل
چرا میگن «یه آشی برات بپزم که یک وجب روغن روش باشه»؟ | ریشه و کاربرد ضرب المثل ها
پشت تمام ضرب المثل ها داستانی وجود دارد که خوب است بدانیم! در اینجا معنی ضرب المثل «یه آشی برات بپزم که یک وجب روغن روش باشه» را برای شما قرار داده ایم.

پر بازدید
- دکور منزل با وسایل چوبی که هیچوقت از مد نمی افته + تصاویر
- + مونا مهرجویی با این نوشته زیبا تولد پدرش را تبریک گفت!
- + (ویدیو) عمیق ترین رابطه عاشقانه جهان از زبان مجتبی شکوری
- + سلیقت هر چی که باشه اینجا طرح ناخن شب یلداتو پیدا میکنی + عکس
- + ایده این زوج های ایرانی حرف نداره! | تصاویر خلاقانه ترین ماشین عروس های ایرانی
ضرب المثل همیشه در میان مردم رواج زیادی داشته و معنی ضرب المثل داستان های زیادی با خود دارد. در کشور ما ضرب المثل های زیادی وجود دارد که در زندگی عادی به کار می بریم ولی معنی ضرب المثل های زیادی را نمی دانیم. در ادامه معنی ضرب المثل «یه آشی برات بپزم که یک وجب روغن روش باشه» را برای شما قرار داده ایم!
معنی ضرب المثل «یه آشی برات بپزم که یک وجب روغن روش باشه»
ضرب المثل “آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش باشد” زمانی به کار می رود که با طرح و نقشه ی قبلی بخواهیم حال یک نفر را بگیریم. بعضی اوقات آن قدر از دست یک نفر عصبانی می شویم که نقشه ی شومی برای او می کشیم تا از او انتقام بگیریم در چنین موقعیتی پیش خودمان می گوییم “آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش باشد”.
این ضرب المثل را بر گرفته از داستانی می دانند که دکتر فووریه، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه در کتاب “سه سال در دربار ایران” آن را به رشته ی تحریر در آورده است.
ریشه ضرب المثل «شاه می بخشد، شیخ علی خان نمی بخشد» چیست؟
داستان ضرب المثل «یه آشی برات بپزم که یک وجب روغن روش باشه»
ناصرالدین شاه قاجار نذر داشت که هر سال در روز اربعین آش شله قلمکار نذری میپخت. در این روز همه درباریان و اهل حرمسرا داخل حیاط بزرگ کاخ جمع میشدند و هر کدام از رجال برای خود شیرینی نزد شاه کاری را بر عهده میگرفتند.
شاه بالای ایوان بلندش مینشست و قلیان به روی زانو ناظر بر اجرای امور بود. آشپز مخصوص دربار اما در این روز برای خودش برو و بیایی داشت و منزلتش را تا سرحد صدراعظم شاه بالا میدید. بعد از اینکه آش پخته میشد، آن را داخل کاسههای زیبای گل مرغی و چینی میریختند و با روغن و پیاز داغ اضافه راهی خانه اعیان و بزرگان میکردند.
رسم بر این بود که افراد بعد از اینکه آش را میخوردند، داخل کاسه را با اشرفی و سکههای طلا پر کنند و به دربار بفرستند. در این میان هرکس کاسهاش بزرگتر بود یا آشش روغن و مخلفات بیشتری داشت، ناگزیر بود تا سکه و اشرفی بیشتری داخل کاسه بریزد.
ریشه ضرب المثل «جیک جیک مستونت بود، فکر زمستونت بود؟» چیست؟
آشپز باشی دربار که یک سال تمام منتظر چنین فرصتی بود، وقت را برای انتقام غنیمت میشمرد و برای هرکدام از اعیان و اشراف که طی آن سال با آنها خصومتی پیدا کرده بود، کاسهای بزرگتر و پر روغنتر میفرستاد. این رفتار کم کم چنان باب شد که دیگر همه مردم میدانستند وقتی برای کسی کاسه آش پر از روغن میفرستند، حتما قصد و غرضی در کار بوده است. از همینجا بود که این کار تبدیل به مثل شد و ضربالمثل «آشی برایت بپزم که یک وجب روغن داشته باشد» بر سر زبانها افتاد و تا به امروز نیز یک ضربالمثل رایج و پرکاربرد است.
ارسال نظر